دانلود آهنگ جدید Jacques Brel به نام دیوونه ای Ne Me Quitte Pas + متن آهنگ
Download New Music Jacques Brel – Ne Me Quitte Pas + Text Music
دانلود آهنگ معروف فرانسوی
متن آهنگ دیوونه ای Ne Me Quitte Pas Jacques Brel
اگه ضعف اعصاب دارید این آهنگو گوش ندید چون به شدت غمگین و زیباست
زیبا براش لغت ضعیفیه باید گفت شاهکاره
اسم خواننده رو دقیق نمیدونم ژاک بغل – ژاک بقل – جاک بقل – جاک بغل – ژاک برل …
یه کاور هم سلین دیون ازش زده که من با اون با این آشنا شدم
متنش هم از آسمون اومده انگار :
Ne me quitte pas
رها-ام مکن!
Jacques Brel
ژاک برل
۱۹۵۹
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Il faut oublier
باید فراموشکرد
Tout peut s’oublier
همهی آنچه فراموششدنی ست
Qui s’enfuit déjà
و همهی آنچه تاکنون از دستمان گریخته است
Oublier le temps
باید فراموشکرد
Des malentendus
زمانِ کجفهمیها را
Et le temps perdu
و زمانِ از دست رفته را
A savoir comment
یعنی که باید
Oublier ces heures
فراموش کرد این ساعتها را
Qui tuaient parfois
که گاه زخم میزنند
A coups de pourquoi
با ضربههای چرا
Le cœur du bonheur
به قلب سعادت ما
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Moi je t’offrirai
من، به تو هدیه میکنم
Des perles de pluie
مرواریدهایِ باران را
Venues de pays
کز سرزمینی آمده است
Où il ne pleut pas
که در آن باران نمیبارد
Je creuserai la terre
من میکاوم زمین را
Jusqu’après ma mort
لحظاتی پس از مرگام
Pour couvrir ton corps
تا بپوشانم اندامت را
D’or et de lumière
با قطعههایی از طلا و نور
Je ferai un domaine
من سرزمینی را میسازم
Où l’amour sera roi
که در آن عشق فرمانرواست
Où l’amour sera loi
که در آن عشق حکمرواست
Où tu seras reine
که در آن تو ملکهاش باشی
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Je t’inventerai
من، برایت واژگانی سودایی
Des mots insensés
میآفرینم
Que tu comprendras
تا تنها تو آنها را درک کنی
Je te parlerai
من، با تو سخن میگویم
De ces amants-là
با واژگانی دلداده
Qui ont vu deux fois
که دوبار افروختگی قلبهایشان
Leurs cœurs s’embraser
را دیدهاند
Je te raconterai
من، برایت بازمیگویم
L’histoire de ce roi
داستانِ آن شاهی را
Mort de n’avoir pas
کز ندیدنات
Pu te rencontrer
جان سپرد.
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
On a vu souvent
بارها دیدهایم
Rejaillir le feu
فورانِ آتش را
D’un ancien volcan
از آتشفشانی پیر
Qu’on croyait trop vieux
و ما نیز انگاشتیم که پیر شدهایم.
Il est paraît-il
و باز آشکار شد
Des terres brûlées
زمینهای سوخته
Donnant plus de blé
که گندم بسیار میدادند
Qu’un meilleur avril
چون ماهی پربار
Et quand vient le soir
و هنگامی که شب درمیرسد
Pour qu’un ciel flamboie
سرخی و سیاهی
Le rouge et le noir
با یکدیگر نمیمانند
Ne s’épousent-ils pas
چرا که آسمان میدرخشد
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Je ne vais plus pleurer
دیگر نمیگریم
Je ne vais plus parler
دیگر نمیگویم
Je me cacherai là
تنها پنهان میشوم
A te regarder
تا تو را ببینم
Danser et sourire
که می رقصی و می خندی
Et à t’écouter
تا به تو گوش فرادهم
Chanter et puis rire
که می خوانی و می خندی
Laisse-moi devenir
بگذار تا
L’ombre de ton ombre
سایهی سایهات شوم
L’ombre de ta main
تا سایهی دستت شوم
L’ombre de ton chien
یا نه حتی بگذار تا سایهی سگت شوم
Ne me quitte pas
اما، اما رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!
Ne me quitte pas
رهایم مکن!